محدثه محدثه ، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

فرشته زندگی

بدون عنوان

  ای دل نگفتمت که گرفتار می شوی با دست خود اسی ر شب تار می شوی ای دل نگفتمت که بمان و سکوت کن دست ا ز کسان بدار که بی یار م ی شوی رفتی و بال بال زدی در هوای عشق دیدی چه زود خسته و بیزار می شوی با تو نگفتم ای گهر اشک بی دریغ بر گونه ام مریز که تب دار می شوی دیدم که می روی پی دیدار گفتم مرو فسرده و بیمار می شوی گفتم اگر که عاشقی ات پیشه هست و راه رسوا چو عشق بر سر بازار می شوی ...
26 تير 1394

بدون عنوان

  رویای یخی... پر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را  و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم  بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم  همه روزه، میشنیدم صدای عشق را  حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی  همه شب;  پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود  رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود  که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر  و در مجادله ناکوک دل و عشق،  کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"  تو میدانستی;  رویای شیرینم، یخیست  "هایش" کردی  چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت... ...
26 تير 1394